تاثیر قوانین افراد در موفقیت آن ها

قوانین ما چه تاثیراتی روی موفقیت در زندگی مان خواهد داشت

نکته بسیار جالبی که در مورد قوانین ما انسان ها وجود دارد این است که آن ها در هر لحظه از زندگی بر روی عکس العمل های ما تاثیر می گذارند. البته همان طور که حتما تاکنون حدس زده اید، این قوانین به گونه ای کاملا اختیاری هستند. مانند بسیاری از عناصر سیستم اصلی که هدایت کننده ی زندگی ما هستند، قوانین ما هم به واسطه ی مجموعه ی درهمی از حوادث بیرونی شکل می گیرند. همان نظام پاداش و تنبیهی که ارزش های ما را شکل می دهند، بر روی قوانین ما نیز تاثیر می گذارند.

در حقیقت درست همزمان با ایجاد ارزش های جدید، باورهایی نیز در خود به وجود می آوریم که در ارتباط با نحوه ی دستیابی به این ارزش ها است و موجب رسیدن به موفقیت در زندگی می شود. با افزایش تعداد این قوانین، تمایل پیدا می کنیم تا قوانین گذشته مان را تعمیم دهیم و یا آن ها را حذف کنیم. گاهی اوقات قوانین ما در تضاد با یکدیگر هستند، بعضی ها قوانینی برای خود وضع می کنند که با قوانین کودکی آن ها در تضاد است.

آیا قوانین فعلی شما با قوانین کنونی تان هم سو و هم جهت است؟!

قوانینی دارید که در گذشته مثمر ثمر بوده اند و اینک آزارتان می دهند؟! آیا قوانین نامناسبی از زمان کودکی خود دارید که هنوز به آن ها پای بند هستید؟! قوانین مانند راه میان بری برای مغز هستند. قوانین ما را یاری می دهند تا نسبت به نتایج اعمال خود حس اطمینان پیدا کنیم؛ لذا ما قادر می کند تا تصمیماتی سریع در مورد مفهوم امور و نحوه ی عملکرد خود نسبت به آن ها اخذ نماییم.

اگر شخصی به شما لبخند بزند و شما هم به محاسباتی طولانی متوسل شوید تا لبخند او را معنا کنید، زندگی تان عذاب آور خواهد شد. اما قانونی وجود دارد که می گوید اگر شخصی به شما لبخند زد مفهوم آن این است که خوشحال است یا دوست شماست، یا این که به شما علاقه دارد. اگر هم کسی به شما اخم کند، بر اساس قوانین خودتان اخم او را معنا می کنید و تصمیم می گیرید چه عکس العملی از خودتان نشان دهید.

بعضی ها وقتی اخم کسی را می بینند، طبق قانون خود چنین برداشت می کنند که طرف مقابل در وضعیت روحی ناخوشایندی قرار دارد و باید از او دوری کنند. اما ممکن است بعضی ها هم در این رابطه قانون شان این باشد که اگر شخصی در وضعیت روحی نامناسبی است، برای رسیدن به موفقیت در زندگی باید حالت روحی اش را تغییر داد.

آیا نظم و ترتیب دارید یا بی انضباط و نامرتب هستید؟!

اکثر ما انسان ها راه های زیادی برای خود داریم تا احساس بدی پیدا کنیم و فقط با تعداد اندکی راه می توانیم احساس خوبی در خودمان به وجود آوریم. جای تعجب دارد که تعداد زیادی از افراد قوانین بی شماری دارند تا احساس رنج کنند، آن ها شبکه های وسیعی از مسیرهای عصبی در مغز خود ایجاد کرده اند که آن ها را به حالت ناخوشایندی که از آن گریزان هستند، می کشاند و مسیرهای اندکی دارند که به لذت منتهی می شود.

به خاطر داشته باشید که می توانید در عین پیروزی احساس باخت کنید و دلیلش این است که قوانین ناعادلانه برای خود وضع کرده اید. این قوانین نه تنها در مورد خود شما بلکه در مورد همسر، کودکان و افرادی که هر روز با آن ها در ارتباط هستید ناعادلانه هستند. اگر بر اساس قوانینی عمل می کنید که موجب ناامیدی، عصبانیت، نارضایتی یا ناراحتی شما می شود؛ یا اگر قوانین مشخصی ندارید که چه مواقعی می توانید احساس خوشبختی، پیروی و موفقیت در زندگی کنید، این موضوع روی نحوه ی رفتارتان با دیگران یا طرز برخورد دیگران با شما تاثیر می گذارد.

 

ضمنا شما بیشتر اوقات آگاهانه یا ناآگاهانه با قوانین خاص خود به قضاوت در مورد دیگران می پردازید و انتظار دارید آن ها بر اساس قوانین شما عمل کنند. اگر در مورد خود سخت بگیرید، با دیگران نیز همین گونه رفتار خواهید کرد.

چرا بعضی ها قوانین سختی برای خود و اطرافیان شان وضع می کنند؟

قسمت عمده ای از آن مربوط به شرایط فرهنگی انسان ها است. بسیاری از ما ترس داریم که اگر قوانین محکمی نداشته باشیم، نمی توانیم به موفقیت در زندگی دست پیدا کنیم و تحریک نمی شویم تا سخت تر کار کنیم و پیروز شویم. در واقع برای این که پرتحرک باشیم نیازی به قوانین مسخره و دشوار نداریم! اگر فردی قوانین دشوار و رنج آوری برای خود وضع کند، به زودی متوجه می شود که در هیچ زمینه ای قادر به پیروزی نیست و به تدریج احساس درماندگی می کند.

بدون تردید ما می خواهیم از نیروی اهداف مان استفاده کنیم، آینده ای روشن برای خود در نظر بگیریم . پیش برویم، ولی باید مطمئن شویم که در نهایت، قوانینی داریم که به ما اجازه می دهند در هر لحظه ای که اراده کنیم، احساس شادی کنیم.

آیا قوانین شما نیروبخش هستند یا تضعیف کننده؟

ما می خواهیم قوانینی وضع کنیم که محرک باشند، در ما شادی به وجود آورند و موجب شوند پیش برویم و در نیمه ی راه دست از کار نکشیم. تعداد زیادی از زنان و مردان در روابط خود دارای قوانینی هستند که به آن ها این امکان را نمی دهد و در زندگی شان موفق می شوند.

به عنوان مثال قانون بعضی ها در زندگی این است که «اگر عاشق من باشی، هر کاری بخواهم انجام می دهی». یا «اگر عاشق من باشی، می توانم گلایه کنم، نق بزنم و تو هم باید با روی باز پذیرای من باشی». آیا این ها قوانین نادرستی هستند؟ بدون شک وضع این قوانین در هر رابطه ای بسیار غیر منصفانه و ناعادلانه است.

شما چه قوانین غیر معقولانه ای دارید؟

بعضی ها برای این که احساس کنند زمام امور را در هر زمینه ای در دست دارند، باید از ابتدای راه از اتفاقات آینده مطلع باشند. بعضی دیگر هم باید واقعه ای را تجربه کنند تا مطمئن شوند می توانند زمام امور را در دست بگیرند. افراد موفق و ثروتمند اگر چنین قوانینی را در این مورد داشتند، هیچ گاه نمی توانستند به موفقیت در زندگی دست پیدا کنند.

صلاحیت نیز رای خودش قانون جالبی دارد. بعضی ها در مورد صلاحیت این قانون را دارند که «اگر بتوانند سال ها کاری را به نحو شایسته انجام دهند، آن گاه آدمی با صلاحیت هستند». قانون بعضی دیگر این است که «اگر بتوانند کاری را یک بار درست انجام دهند، آن گاه صلاحیت انجام آن را دارند». بعضی دیگر هم اعتقاد دارند که «اگر بتوانند فلان کار را به خوبی انجام دهند، آن گاه می توانند در زمینه های مشابه به همان خوبی عمل کنند و دارای صلاحیت هستند». امیدواریم که اکنون متوجه تاثیر این قوانین بر روی اعتماد به نفس، خوشبختی، کنترل امور، کیفیت اعمال و زندگی تان شده باشید.

editor.2

نویسنده از: ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

دیدگاه خود را بنویسید

نوزده − سیزده =