کارهای متفاوت افراد موفق
در اطراف ما افراد سخت کوش ناشناس زیادی وجود دارند. تبدیل شدن به شخصی که هر روز حداقل با یکی از این افراد آشنا میشود بسیار خوب است. ما با احترام گذاشتن به این افراد بهترین نوع احترام را در جواب دریافت می کنیم، احترامی که ناشی از یک تغییر است، هرچند که در زندگی فرد دیگر زودگذر باشد.
افراد بسیار موفق نه تنها در زندگی خودشان، بلکه در زندگی افرادی که برایشان اهمیت قائلند، چه در زندگی شخصیشان و چه در زندگی حرفه ایشان، تغییرات بزرگی ایجاد می کنند.
روش متفاوت افراد موفق
آنها به سوالات پرسیده نشده هم جواب میدهند: شاید طرف مقابل ما مردد باشد، شاید او متزلزل و یا خجالتی است، جواب هرچه باشد، افراد معمولاً سوالات متفاوتی می پرسند که انتظار دارند ما به آنها پاسخ دهیم.
ممکن است کارمندمان نظر ما را در مورد گذراندن بعضی دوره های کاری جویا شود. مسئله ای که او واقعاً می خواهد بداند این است که آیا ما آینده خوبی برای پیشرفت او در شرکت می بینیم؟
او امیدوار است که جواب ما مثبت باشد و همچنین امیدوار است علت آن را با او در میان بگذاریم.
آنها منتظر نمی مانند
ما نباید منتظر باشیم که کسی ما را کشف کند. ما نباید منتظر تأیید باشیم. ما نباید منتظر شخصی برای کمک به خود باشیم. ما می توانیم هر کاری که به ذهنمان میرسد را همین حالا انجام دهیم. شاید موفق نشویم. اما ما نباید منتظر بمانیم. پس در یک کلام، منتظر نباشیم! آنها با آغوش باز به سراغ همه مسائل میروند، بعضی مشاغل به تلاش و کوشش، بیش از مهارت نیاز دارند. بسته بندی مواد خوراکی، تحویل بسته های پستی و رسیدگی به مشتریان همگی از جمله کارهای آسان می باشند. تنها تفاوت در میزان تلاش افراد مب باشد. عملی بیشتر از یک تشکر ساده برای کسی که بدون هیچ چشم داشتی برای ما کاری انجام میدهد انجام دهیم.
لبخند بزنیم. با چشمانمان ارتباط برقرار کنیم و کلماتی با محبت بیان کنیم.
در اطراف ما افراد سخت کوش ناشناس بسیاری وجود دارند. تبدیل شدن به شخصی که هر روز حداقل با یکی از این افراد آشنا میشود بسیار خوب است. ما با احترام گذاشتن به این افراد بهترین نوع احترام را در جواب دریافت خواهیم کرد، احترامی که ناشی از یک تغییر است، هر چند که در زندگی فرد دیگر زودگذر باشد. آنها به جای دستور دادن آزادی عمل می دهند، شاید ما مسئول کاری باشیم. ما می دانیم چه کار کنیم. پس طبیعی است که به کارمندانمان بگوییم که چه کار کنند و چگونه آن کار را انجام دهند اما در حین کار ما خلاقیت آنها را از بین خواهیم برد و باعث تنزل مهارت و تجربه آنها خواهیم شد.
اجازه دهیم کارمندانمان نحوه انجام و چگونگی کار را نشان دهند
این امر نشانگر احترام ما به توانایی ها و اعتماد به تصمیم گیری آنها می باشد. در دنیایی پر از دستور و کنترل، آزادی عمل یک تنفس برای افراد محسوب میشود و هدیه ای است که هر انسان، توانایی بخشیدن آن را دارد.
آنها زمانی را برای تفکر در مورد زندگی اختصاص می دهند ما نقشه های بزرگی در سر داریم. ما اهداف بزرگی داریم. ما هیچ وقت راضی نمی شویم، چرا که رضایت داشتن منجر به تن آسائی میشود. بنابراین اکثر اوقات ما ناراحتیم، زیرا ما بیشتر به چیزهایی که به دست نیاوردیم، انجام نداده ایم و نداریم فکر می کنیم.
زمانی را برای تفکر در مورد کارهایی که در زندگی حرفه ای و شخصی خود انجام داده ایم اختصاص دهیم. در این لحظه ما بیشتر از آن چیزی هستیم که زمانی تصور می کردیم. قطعاً همیشه باید برای بیشتر از چیزی که هستیم و داریم تلاش کنیم، اما فراموش نکنیم زمانی را برای فکر کردن به همه چیزهایی که داریم اختصاص دهیم، مخصوصاً ارتباطاتی که با افراد جامعه بدست آورده ایم که مهم تر از هرچیزی هستند که ما می خواهیم داشته باشیم. برخلاف یک خواسته، آن چیزی که ما داریم یک امید، آرزو و یا رویا نیست. چیزهایی که ما داریم واقعی و فوق العاده و از آن خود ما هستند. قدر آنها را بدانیم.
آنها سطحی نگر نیستند
گاهی اوقات مردم مرتکب اشتباهاتی خواهند شد. بعضی وقتها ما را رها می کنند. زمانی که این اتفاق ها می افتد، طبیعی است که تصور کنیم آنها حرفمان را نشنیده گرفته اند و یا توجه نکرده اند. ولی معمولاً علت مهم تری وجود دارد. شاید آنها احساس سرکوب شدن دارند. شاید احساس می کنند هیچ کنترلی ندارند. ممکن است احساس بیهودگی، به حاشیه رانده شدن، نادیده گرفته شدن و یا کمبود توجه داشته باشند. اگر ما مسئول هستیم، چه در محل کار و یا در خانه، احتمالاً ما مجبور هستیم که به اشتباهاتشان رسیدگی کنیم. اما پس از آن به گذشته آن عمل برای مشخص کردن دلیل آن نگاه کنیم.
هر کسی می تواند آزادانه نظم و انضباط را برقرار سازد.
این کار با میسر ساختن تفاهم، یکدلی و کمک به دیگران برای رسیدگی به مسائل بزرگی که منجر به یک اشتباه میشود همراه است. در پایان ممکن است خود ما مسبب اصلی آن اشتباه باشیم.
آنها دوست داشتن را در عمل نشان می دهند
ما کارمان را دوست داریم. زمانیکه ما مشغول به کارمان هستیم، این احساس در هر عمل و صحبتی که انجام می دهیم بارز است.
ما خانواده مان را دوست داریم. وقتی ما با آنها هستیم، آیا این احساس در صحبت و رفتار ما مشخص است؟
دوست داشتن یک احساس است و احساسات معمولاً خودخواهانه هستند. احساساتمان را در عمل نشان دهیم. عشقمان به افرادی که ما را دوست دارند را در عمل ابراز کنیم. نشان دهیم که آنها را هم در کلمات و هم در رفتار و کردارمان دوست داریم. زمانی که ما دوست داشتن را به فعل و عمل تبدیل نماییم، افرادی که ما به آنها اهمیت می دهیم متوجه احساس واقعی ما می شوند پس مطمئن شویم که این گونه است.
آنها تلاش می کنند که فقط خودشان باشند
ما نگران این هستیم که مردم به چه چیزی فکر می کنند “احساس بدی به خود راه ندهیم، مطمئناً اکثر افراد اینگونه اند”. مهم نیست که چقدر سخت تلاش می کنیم، ما نمی توانیم همه آن چیزی باشیم که مردم می خواهند. اما ما می توانیم مطابق میل افرادی که ما را دوست دارند و به ما عشق میورزند رفتار کنیم. ما می توانیم بهترین فردی باشیم که توانایی اش را داریم.
خودمان باشیم، این کاری است که ما بهتر از هر فرد دیگری می توانیم انجام دهیم.
دیدگاه خود را بنویسید