۶ دلیل علمی که چرا در کارمان انگیزه نداریم

هر فردی با مشکلاتی در محیط کارش روبرو می شود. با توجه به نظرسنجی خیر گالوپ که در ژانویه صورت گرفته، فقط ۳۲.۵ % از نیروی کار واقعاً متعهد هستند.
خب این خبر جدیدی نیست اما مشکل که همیشه در مورد انگیزه در محیط کار تکرار می شود، و این یک مشکل است. اما انگیزه از کجا می آید؟ و چگونه می توانیم آن را بسازیم؟
در اینجا چند مورد وجود دارد که علم در مورد انگیزه می گوید و اینکه انگیزه بیشتری را برانگیزیم.

۶ دلیل علمی که چرا در کارمان بی انگیزه می شویم و نمی توانیم از قانون جذب استفاده کنیم.

۱- انگیزه برای همه یکسان نیست.

احتمالاً اطلاعات ابتدایی از انگیزه درونی و بیرونی دارید. انگیزه داخلی از درونمان سرچشمه می گیرد. ما کارهایمان را انجام می دهیم زیرا می خواهیم و به این دلیل که از آنها لذت می بریم. انگیزه بیرونی زمانی است که ما کاری را انجام می دهیم تا پاداشی بگیریم یا از تنبیه دور شویم.
ساده به نظر می رسد، اما انگیزه محیط کار به شکلی متفاوت سر بر می آورد.
در محیط کار، افراد با اهداف مختلف انگیزه می گیرند، یک مقاله مدیریتی در سال ۲۰۱۳ توضیح داده است که:

اهداف رویکرد عملی: کارمندان انگیزه می گیرند که به سختی کار کنند تا بهترین در مقایسه با دیگران باشند.
اهداف دوری از عملکرد: کارمندان انگیزه می گیرند کار کنند تا بدترین نباشند.
اهداف رویکرد برتری: کارمندان با دانش خود انگیزه می گیرند. آنها می خواهند تا حدامکان تا زمان تکمیل کار چیزی بی آموزند.
اهداف دوری از برتری: کارمندان انگیزه می گیرند تا کاری را تکمیل نمایند تا مهارت ها و توانایی های خود را از دست ندهند.
درک تفاوت اهداف تکمیل کار، کلید انگیزه دادن موثر به افراد تیم مان است. به طور مثال، برای افرادی که دوری از عملکرد دارند امکان دارد پرسش های خود را نپرسند زیرا می ترسند ناشایست به نظر برسند.
تأمین محل کاری جامع، پشتیبان و انگیزه به تیم مان این امکان را می دهد تا به جای ضعف ها، بر قدرت های خودمان تمرکز کنیم. برای افرادی که اهداف رویکرد عملی را ترجیح می دهند، رقابت دوستانه می تواند بهترین انگیزه باشد. توجه بسیار دقیق به وقتمان داشته باشیم. نوع اهدافی را که بر آن متمرکز شده ایم تعیین کنیم و اینکه چگونه می توانیم انگیزه بیشتر را در آنها تقویت کنیم.

۲- افراد دوست دارند احساس کنند که تحت کنترل هستند.

مهم نیست کارمندان چه نوع هدفی را دنبال می کنند، همه کنترل  می خواهند. این بخشی از تئوری خودشناسی می باشد- مردم انگیزه می یابند که رشد کنند، تغییر کنند و به نیازهای اولیه روانشناسی دست پیدا کنند. خودمختاری یکی از آن هاست.
محققان این تئوری را در مقاله ای از مجله بین المللی روانشناسی فیزیولوژی ۲۰۱۵ آزمایش نموده اند. در یک بررسی، به یک گروه کاری سپرده شد و به گروه دیگر انتخاب از بین کارهایی با سختی برابر داده شده. وقتی حق انتخاب داده می شود، افراد حس انگیزه درونی بیشتری می گیرند که کاری را انجام دهند.

۳- نتایج روشن هستند.

افراد وقتی احساس می کنند تحت کنترل کارشان هستند، انگیزه می گیرند. با اجازه کنترل جریان کار و زمان بندی آن از سوی افراد، انگیزه را تقویت کنیم. بگذاریم اهداف خود را بنویسند. از ثمردهی، انگیزه و شادمانی افزون شده یادداشت برداریم.

۴- کار معنادار انگیزه بیشتری می دهد.

مردم دوست ندارند زمان خود را برای کاری که به نظر بی معنا می رسد تلف کنند. زمانی که می توانند ارزش کار خود را ببینند، انگیزه بیشتری می یابند تا آن را انجام دهند.
در یک بررسی در سال ۲۰۱۰ در مورد روانشناسی آموزشی، ارتباط میان ارزش و انگیزه را در یک گروه دانش آموزان دبیرستانی ارزیابی نمودند. برای یک ترم، یک گروه از دانش آموزان آنچه را که از درس علوم آموخته بودند خلاصه کردند در حالی که گروه دیگر در مورد این موضوع نوشتند که آنچه که آموخته اند چگونه در زندگی آنها به کار می رود. آنها که در مورد اهمیت علم در زندگی شان نوشتند، نسبت به کسانی که خلاصه نوشتند، نمرات شان بالا رفته و گفتند که به کلاس علاقه بیشتری داشتند.
زمانیکه درک می کنیم که چرا کاری معنا دارد، بیشتر علاقه مند می شویم و انگیزه پیدا می کنیم که کار را بهتر انجام دهیم. اما در محل کار ارتباطی با این مفهوم وجود ندارد. حدود ۵۷ % از کارکنان اعلام کردند که با وظیفه و ماموریت شرکت شان انگیزه نمی گیرند.
بر ماموریت شرکت و معنای پشت کارها برای افزایش انگیزه در کارمان تمرکز کنیم. چرا کارها اهمیت دارند، نتیجه نهایی چیست؟ و مهم تر از همه، کار کارمندان چه سهمی ایفا می کند؟ روی تصویر بزرگ تمرکز کنیم و به تیم خود نشان دهیم که چگونه کارشان اهمیت دارد.

۵- اعتماد بر انگیزه تأثیر می گذارد.

زمانیکه برای رسیدن به چیزی آماده می شویم، ذهنمان یک نتیجه را اجرا می کند- شانس موفقیت در مقایسه با میزان کار مورد نیاز و پتانسیل پاداش برای تکمیل کار چه میزان است؟
طبق یک بررسی روانشناسی آموزشی در سال ۲۰۱۴، اینکه چگونه عوامل مختلف در این معادله را درک می کنیم تأثیری به سزایی بر انگیزه ما دارد. به طور میانگین، وقتی شرکت کنندگان مورد مطالعه، انتظار بالایی برای موفقیت و پاداش داشتند و درک پایین از مشکلات، علاقه بیشتری به کار نشان می دادند.
به بیانی دیگر، هر چه کاری ساده تر به نظر برسد و انتظار بیشتر برای اجرای آن داشته باشیم، برای انجام آن انگیزه بیشتری می گیریم. به اندازه کافی روشن هست اما این مفهوم چگونه در محل کار نقش ایفا می کند؟ هر کاری که با آن رو به رو می شویم ساده نیست. کلید آن صلاحیت و اعتماد است.

۶- زیربنای ایده صلاحیت و اعتماد، خودکفایی است

میزان باور فرد به توانایی موفقیت در موقعیت های خاص یا تکمیل یک کار دارد. این خودکفایی طی زمان و از طریق تجربه تسلط بر فعالیت ها و تقویت الگوها به دست خواهد آمد.

چگونه می توانیم در خود انگیزه ایجاد کنیم؟

پس از بررسی دلایل بی انگیزگی در کار و زندگی،‌ در این قسمت از مقاله می خواهیم راه کارهایی برای ایجاد انگیزه ارائه کنیم.

۱. ارزیابی فرآیند مهم است، نه نتایج حاصله.

وقتی برای یافتن انگیزه تلاش می کنید، به شما کمک می شود تا هدفی در ذهن داشته باشید. اما اغلب، تجسم نتیجه مطلوب کافی نیست. به عنوان مثال، همه در مورد مزایای طولانی مدت ورزش می دانند، اما این هنوز به اندازه کافی انگیزه بسیاری از ما برای ورزش کردن نخواهد بود. در واقع داشتن هدف به عنوان موتور گرم کننده انگیزه شناخته می شود.

در حقیقت مهم این است که یاد بگیرید از خود تمرین لذت ببرید. نیازی نیست به نتایج فکر کنید. سعی کنید از کارهایی که دارید، بدون نگرانی درباره هدف بلند مدت یا آنچه که سعی دارید انجام دهید، لذت ببرید.

۲. توجه خود را به سمت دیگران تغییر دهید.

زمانی که برای داشتن انگیزه تلاش می‌کنید، اغلب در مسیر “من” گیر می‌کنید. شما در مورد آنچه که باید انجام دهید فکر می‌کنید، یا نگران آن هستید که بعد از آن چه کار کنید. سپس شروع به خود زنی خود می کنید و چیز هایی که در زندگی تان از مسیر خارج شده اند را به یاد می آورید. یکی از بهترین روش‌ها برای خارج شدن از آن، تمرکز بر روی افراد دیگر است.

این تکنیک بسیار قدرتمند است. شما متوجه می‌شوید که صرف‌نظر از اینکه چه احساسی داشتید، باز هم می‌توانید به فرد دیگری کمک کنید. از یک طرف، شما متوجه می شوید که افراد دیگر دیدگاه انتقادی را که از خودتان دارید به اشتراک نمی گذارند، چرا که آنها بیش از حد مشغول نگرانی درباره مشکلات خود هستند و همانطور که معلوم است، شما می توانید به آنها کمک کنید.

دادن ارزش به زندگی سایر افراد با چنین تلاش کمی می تواند به ایجاد اعتماد به نفس شما کمک کند. این شما را از حالت “من” خارج می کند و به شما یادآوری می کند که وقتی می توانید مشکلات دیگران را حل کنید ، دیگر هرگز نباید منتظر بمانید.

۳. روی برد های کوچک تمرکز کنید.

این روش یکی از ساده ترین ، اما مؤثرترین استراتژی های انگیزشی است. اغلب اوقات، خیره شدن به هدف بزرگ، می ‌تواند ترسناک باشد. شاید خطرات بالا باشند، یا شاید فقط احساس شکست کنید و احساس نکنید که می‌ توانید هدف را به انجام برسانید. برای اینکه در این وضعیت انگیزه داشته باشید، به پیدا کردن “برد های” کوچک در طول فرآیند بپردازید. سعی کنید حتی کوچک ترین موفقیت را هم شناسایی کنید.

به عنوان مثال کوه نوردانی که قصد دارند اورست را فتح کنند از همان ابتدای راه به قله فکر نمی کنند. آن ها آرام آرام و طی مراحل مختلف و در زمان های مختلف در ایستگاه ها ساکن می شوند. در نهایت پس از این توقف ها است که به موفقیت دست پیدا می کنند. نقاط عطف کوچکتر را برای خود ایجاد کنید و هر کاری را می توانید انجام دهید تا هرکدام را به عنوان یک دستاورد در نوع خود جشن بگیرید.

۴. از محدودیت‌های مصنوعی برای تقویت خلاقیت و انگیزه خود استفاده کنید.

به طور مثال فرض می کنیم که شما در مورد گردهمایی ارائه کار استرس دارید. برای جالب تر کردن روند کاری ، شما اولین پیش نویس ارائه خود را فقط با استفاده از یک تیتر ۴ کلمه ای برای هر اسلاید (بدون محتوای دیگر) انجام می دهید. این محدودیت به طور ناگهانی به شما کمک می کند تا جریان سطح بالای استرس خود را کنترل کنید. از طرفی به افزایش اعتماد به نفس تان هم کمک خواهد کرد. در کل وجود چالش خلاقانه ای که در یک چارچوب محدود کننده عمل می‌کند به شما کمک می‌کند آرام باشید و با آن لذت ببرید.

۵. زندگی را به عنوان یک سری آزمایشات ۲-۳ هفته ای ببینید.

اگر شما از کمبود انگیزه رنج می‌برید این روش که توسط تیم فریس ارائه شده است بسیار مفید می باشد. اما چرا؟ اول برای اینکه به شکستن یک هدف بزرگ به تکه ‌های کوچک ‌تر کمک می کند. اکنون شما فقط به فکر دستیابی به هدف بزرگتر نیستید ، بلکه دانشمندی می شوید که ماموریت آن کسب اطلاعات و “داده” در این راه است.

همچنین این روش به تسکین استرس در انجام یک دوره کاری کمک می کند. ممکن است برنامه های کوچک به نتیجه نرسند، اما چون شما برای ۲ یا ۳ هفته برنامه ریخته اید به راحتی می توانید بر استرس خود غلبه کرده و انگیزه تان را بازیابی کنید.

۶.  انتظارات خود را پایین بیاورید.

بیایید لحظه ای واقع بین شویم: اگر ناراحت هستید که احساس بی تحرکی دارید، ناراحتی شما به این دلیل نیست که بی تحرک هستید. ناراحتی شما از عدم تحرک است. یکی از نقل قول های مورد علاقه من از شکسپیر این است: “هیچ چیز خوب یا بدی وجود ندارد ، اما فکر کردن باعث می شود که چنین شود.”

به خودتان استراحت دهید. از خود بپرسید ، آیا این واقعاً یک بحران است؟ یا فقط باید استراحت کنم و از آن عبور کنم؟ ممکن است خود را در شرایطی پیدا کنید که بسیار تحریک کننده باشد. آن خلاء به شما فرصت بیشتری می دهد تا با افکار خود کنار بیایید. همیشه نیازی به قهرمان بازی در زندگی نیست. انتظاراتتان را پایین بیاورید. اگر خود را از قضاوت رها کنید می توانید به منطقه امن درونی برسید و به خود انگیزه ببخشید.

editor.2

نویسنده از: ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

دیدگاه خود را بنویسید

3 + 14 =