کلید برنامه ریزی افراد موفق

برنامه ریزی روزانه افراد موفق

دوستان عزیز، در این مقاله سعی داریم به شرح نکات کلیدی برنامه ریزی افراد موفق بپردازیم. تا با شیوه برنامه ریزی آن ها آشنا شویم. با ما همراه باشید.

شما رئیس گروه خودتان هستید

به این معنی که اگر اتفاقی برای کسب و کار شخصی شما رخ دهد، مسئولیت آن فقط و فقط بر عهده شما می باشد نه هیچ کس دیگر! شما از کسی دیگری نمی توانید انتظار انجام کاری برای خودتان داشته باشید؛ در این مورد قانونی به نام قانون انحراف وجود دارد.

بر اساس این قانون هر چقدر بیشتر مسئولیت کارهایی که انجام می دهید را بپذیرید، افراد بیشتری برای کمک به شما داوطلب می شوند و برعکس؛ هر چقدر بیشتر بخواهید دیگران را مجبور کنید برای شما کاری انجام دهند بیشتر از دست شما فرار می کنند. به گونه ای که انگار یک بیماری واگیردار خطرناک دارید! بنابراین همیشه فرض را بر این بگذارید که همه کارها را باید خودتان انجام دهید.

بیشترین بازگشت انرژی

هدف برنامه ریزی استراتژیک، افزایش بازگشت انرژی است. هدف از برنامه ریزی در تجارت، سرمایه گذاری مجدد درآمدها است. برای افزایش سود کارخانه و افزایش توانایی کار با سرمایه در یک سازمان، اما سرمایه ی شما ذهنی، احساسی و انسانی است. وظیفه ی شما این است که بیشترین استفاده را از ذهن، احساسات و سرمایه های هوشی خودتان ببرید که بیشترین بازگشت انرژی را دارد.

برنامه های استراتژیک

افراد موفق دارای برنامه های استراتژیک خوبی هم هستند، چون یک برنامه مناسب می تواند این اطمینان را به شما بدهد که بیشترین مقدار بازگشت انرژی را که سرمایه گذاری کرده اید را به دست آورید.

به یاد داشته باشید خیلی از افراد حدود ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ سال کار می کنند اما همچنان فقیر هستند. ولی برخی دیگر با همین مقدار کار، در همان زمان و در همان رشته تبدیل به میلیاردر می شوند؛ با این که تقریبا با درآمدی هم طراز با گروه اول شروع کرده اند. چون افرادی که ثروتمند می شوند، خودشان برنامه دارند!

نقش هدف در زندگی

در تحقیقی که در سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۳ انجام شد، از دانشجویان فارغ التحصیل پرسیده شد که چه تعداد از آن ها اهداف خودشان را مکتوب کرده و برای خودشان برنامه ریزی داشته اند؛ که پس از اتمام دانشگاه به آن اهداف جامه ی عمل بپوشانند؟!

با کمال تعجب مشخص شد که تنها سه درصد از آن ها اهداف مکتوب دارند! سیزده درصد از آن ها در زندگی خودشان هدف دارند، اما آن را مکتوب نکرده اند. ولی هشتادوچهار درصد باقی مانده هیچ هدفی در زندگی ندارند!

پس از گذشت ۲۰ سال وقتی دوباره سراغ این گروه رفتند، و به بررسی وضعیت مالی و اجتماعی آن افراد پرداختند، متوجه شدند همان سه درصدی که اهداف مکتوب داشته اند، پس از این ۲۰ سال ثروتی داشتند که از مجموع ثروت کل ۹۷ درصد باقی مانده، بیشتر بود!

بعضی از این ۳ درصد رتبه های بالای کلاس و برخی دیگر رتبه های پایین بودند. بعضی از آن ها وارد صنعت، تجارت، و عده ای دیگر وارد امور مالی و سرمایه گذاری شده بودند. بعضی از آن ها به شرق و بعضی دیگر غرب رفته بودند. عده ای از آنان ازدواج کرده و برخی دیگر در زندگی خانوادگی خود شکست خورده بودند. منظورم این است که هیچ نوع شباهتی دیگری بین آن ها وجود نداشت. تنها شباهت آن ها این بوده است که با تمرکز بر اهدافی که ۲۰ سال گذشته یادداشت کرده بودند از دانشگاه فارغ التحصیل شدند.

یکی از اساتید دانشکده علوم بازرگانی دانشگاه هاروارد، در مورد تحقیق هاروارد که در اصل کپی برداری از مطالعه مذکور بود؛ صحبت کرد. در سال ۱۹۷۹ همین سوال ها از فارغ التحصیل های دانشکده MBA یعنی باهوش ترین و بهترین گروه دانشجوها در آمریکا پرسیده شد؛ و باز هم به همین ارقام رسیدند:

۳ درصد اهداف نوشته شده داشتند، ۱۳ درصد اهداف داشتند ولی ننوشته بودند و ۸۴ درصد نیز، هیچ هدفی نداشتند. محقق ها متوجه شدند که آن ۱۳ درصدی که هدف داشتند ولی ننوشته بودند؛ بعد از ۲۰ سال به طور متوسط درآمدشان حدود دو برابر گروهی شده بود، که هیچ هدفی نداشتند. ولی افرادی که هدف داشتند، یا همان گروه ۳ درصدی، درآمدشان حدود ۱۰ برابر ۹۷ درصد باقی مانده شده بود. این آمار بارها و بارها تکرار شده است. کسانی که برنامه های مالی مناسبی داشته باشند اقدام های مالی بزرگی انجام می دهند.

در حقیقت با نگاه کردن به برنامه های مالی خودتان می توانید بفهمید، تا چه اندازه در زمینه مالی جدی هستید؟!

آیا برنامه های مناسب، خوب، منظم، دسته بندی شده، تحلیل شده و تحقیق شده دارید یا خیر؟!

اگر این برنامه ها را دارید، پس در مورد وضعیت مالی یا آینده خودتان جدی هستید؛ و اگر ندارید؟ خیر! چون فقط کارهای شما تاثیرگذار و تعیین کننده است؛ نه آن چیزی که آرزو و تمایل دارید، یا کارهایی که قرار است روزی آن ها را انجام دهید.

پس داشتن برنامه ریزی استراتژیک مناسب، سرعت رسیدن به موفقیت را به شدت زیاد می کند. به گونه ای که می توان آن را به پدال گاز خودروی زندگی تعبیر کرد؛ که با فشار بر روی آن سرعت حرکت بیشتر و بیشتر می شود.

تمام برنامه ریزی های استراتژیک، برنامه ریزی های بازار هستند

منظور چیست؟ یعنی این که هدف از همه ی برنامه ریزی های استراتژیک، افزایش یا تغییر اعداد و ارقام مالی است. اهدافی که در زمینه های شخصی برای خودتان مشخص می کنید، می تواند کمی متفاوت باشد. مانند سلامتی، شادمانی، مسافرت و …

اما برنامه ریزی های استراتژیک شغلی، اعداد و ارقام و پول و بازار را نشانه گرفته اند. در کل می خواهید با این اهداف کارهایی متناسب با بازار انجام بدهید که بتواند اهداف مشخص مالی را محقق کند.

با اهداف درآمد و فروش شروع کنید

از آن جایی که بحث اصلی مقاله ی ما فروش است؛ باید مشخص کنید که:

اهداف درآمدی شما چه مقدار است؟

یعنی می خواهید چه درآمدی داشته باشید؟

و برای داشتن این مقدار درآمد چقدر باید فروش داشته باشید؟

البته لازم نیست تا ریال آخر را به طور دقیق بیان کنید؛ ولی باید از حدود آن اطلاع داشته باشید. بهتر است بدانید، موفق ترین افراد دنیا کسانی هستند که به خوبی می دانند، انتظار چه درآمدی دارند و دقیقا حساب کرده اند که برای داشتن چنین درآمدی چه کارهایی باید انجام دهند؟

افراد ناموفق کسانی هستند که معمولا نسبت به اعداد و ارقام سردرگم هستند، پس نوشتن این ارقام احتمال رسیدن به هدف را ۱۰ برابر بیشتر می کند؛ حتی اگر این اعداد نسبت به زمان، به صورت ایده آلی صحیح و دقیق نباشد. این کار درست مانند شلیک به هدفی است که آن را می بینیم, در مقایسه با حالتی که بخواهیم به هدفی شلیک کنیم که اصلا در برد دید شما نیست.

بنابراین اولین تمرین این است که مقدار عددی درآمدی که دوست دارید به دست آورید، یا انتظار دارید در پایان امسال داشته باشید را روی کاغذ بنویسید. با خودتان روراست باشید و خودتان را فریب ندهید! اگر بخواهید این گونه محاسبه کنید، کاملا دور از واقعیت عمل کرده اید.

بنابراین دقیقا بنویسید که انتظار دارید امسال چقدر درآمد داشته باشید؟ و چقدر باید فروش داشته باشید تا این مبلغ سود به دست آورید؟

حالا به سراغ اهداف سال بعد می رویم. می توانید اهداف درآمدی خودتان را در هر سال بین ۱۰ تا ۵۰ درصد افزایش دهید. هر عددی که فکر می کنید برایتان راحت تر است، انتخاب کنید. اگر فکر می کنید ۲۵ درصد مناسب است، همان را بنویسید، هرطور که راحت هستید.

مهم نیست چه عددی را انتخاب می کنید فقط باید حساب کنید با درصدی که انتخاب می کنید چقدر درآمد خواهید داشت؟ و چقدر باید فروش کنید، تا این مقدار سود حاصل شود؟ حالا یک قلم و کاغذ بردارید و سعی کنید بنویسید. لازم نیست محاسبات کامپیوتری انجام دهید فقط چند تا تخمین هوشمندانه بزنید.

ادامه دارد …

editor.2

نویسنده از: ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

دیدگاه خود را بنویسید

نوزده − 8 =